گویند در تواریخ سیستان آمده است: وقتی که سپاهیان دشمن ،سیستان را به خاک و خون کشیدند،مردی چنگنواز،در کوی و برزنِ شهر – که غرق خون و آتش بود داستان ها میگفت و اشکِ از دیدگان آنانی که بازمانده بودند،جاری میساخت و خود نیز به حال مردم سیستان،خون میگریست و آنگاه، بر چنگ مینواخت و میخواند:
«با اینهمه غم در خانه دل اندکی شادی باید که گاهِ نوروز است”
جشن های مردمی وملی، افزون برآنچه آمد، دربسیاری از زمانها و به ویژه نزد ایرانیان، همچون ابزاری بسیارکارآ برای کارزار دربرابر ظلم وستم بوده اند در بالابردن توان پایداری آنان در برابر دشمنان فرهنگی، به فراوانی کاربرد داشته اند.
همچنان که در «کامل التواریخ» آمده است که: «…در برگزاری جشنها …، احساسات میهنی به اوج می رسید و دستگاه هارا به بیم و ترس و چاره اندیشی وا می داشت….»
بنابر چنین انگیزه های درخور ارزشی، ایرانیان در هرزمان و هرجای که می زیسته یا می زیند، برای پاسداری و نگهداری از جشن هایشان از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند و در این راه از جان و مال خود مایه می گذارند. ناگفته نماند که ایرانیان به مناسبت فرارسیدن جشن هایشان ازغم وکینه و دشمنی دوری جسته، همزمان باخانه تکانی و پالودن خانه هایشان، خانه تکانی روانی نیز می کنند و مهروآشتی ودوستی و یاری و یاوری را جایگزین قهر و دشمنی و کین می نمایند. نگاهی ژرف به این انگیزه ها، به آسانی هرانسان ژرف نگری را، باارزش این جشن ها آشنا می کند و اهمیت هر چه بیشتر و با شکوه تر برگزار نمودن آنها را روشن می سازد.نویسنده : مسعود لقمان
همچنان که در «کامل التواریخ» آمده است که: «…در برگزاری جشنها …، احساسات میهنی به اوج می رسید و دستگاه هارا به بیم و ترس و چاره اندیشی وا می داشت….»
بنابر چنین انگیزه های درخور ارزشی، ایرانیان در هرزمان و هرجای که می زیسته یا می زیند، برای پاسداری و نگهداری از جشن هایشان از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند و در این راه از جان و مال خود مایه می گذارند. ناگفته نماند که ایرانیان به مناسبت فرارسیدن جشن هایشان ازغم وکینه و دشمنی دوری جسته، همزمان باخانه تکانی و پالودن خانه هایشان، خانه تکانی روانی نیز می کنند و مهروآشتی ودوستی و یاری و یاوری را جایگزین قهر و دشمنی و کین می نمایند. نگاهی ژرف به این انگیزه ها، به آسانی هرانسان ژرف نگری را، باارزش این جشن ها آشنا می کند و اهمیت هر چه بیشتر و با شکوه تر برگزار نمودن آنها را روشن می سازد.نویسنده : مسعود لقمان
منبع : روزنامه مردمسالاری